علیرغم اینکه اهمیت و تاثیرگذاری رسانه ها مشهود است یک فیلتر و هدایت گر مناسبی برای آنها در نظر گرفته نشده و هدایتگری فرهنگ یک جامعه را بدون هیچ گونه گزینش و نظارتی به دست افرادی سپرده ایم که در میان آنها بی سوادانی پیدا می شود که به یک رفتار بسیاری از ارزش ها را مورد هدف قرار داده و ضد ارزش ها را بلد می کنند.
سلبریتی هایی که مشهور بودن و دیده شدنشان را مرهون رسانه ها به خصوص صدا و سیما هستند و مردم بیش از گذشته آنها را می شناسند متشکل از افراد مختلف باتجربه، تحصیلکرده و در کنار این ها بی سوادانی هستند که به واسطه ظاهری متمایز به معروفیت رسیده اند.
که البته جای بسی تاسف دارد که برخی بدون هیچ گونه تلاشی صرفاً بابت زیبایی یا رفتارهای خلاف عرف سلبریتی شده اند و در کنار باتجربه های فعال و تحصیلکرده قرار گرفته اند؛ همین موضوع نشان می دهد ملاک برتری افراد در میان خود سلبریتی ها بستگی به ذائقه ها دارد و این میل عمومی است که اندازه مشهور بودنِ چهره ها را تغییر می دهد.
ثروت و شهرت دو مقوله جذابی است که از دیرباز برای همه اهمیت داشته است؛ مردم افرادی را به خاطر نکات منفی و یا بعضا مثبتشان تبدیل به چهره های مشهور و از این طریق جیب همین سلبریتی ها را پرپول کرده اند اما آنچه به دست آمده یک رویه باطلی بوده که به فرهنگ یک کشور آسیب های بسیاری را وارد کرده است.
امروزه با گسترش تکنولوژی و دسترسی راحت مردم به رسانه ها و شبکه های اجتماعی مختلف بر شهرت سلبریتی ها ضریب گذاشته شده و به همان اندازه حرف این افراد که حتی اگر فعالیت مثبتی دارند در همه حوزه ها اهمیت پیدا کرده است.
فردی که هیچ آگاهی از سیاست، اجتماع، اقتصاد و یا دیگر حوزه ها ندارد خود را همچون کارشناسی خبره می پندارد که اجازه دارد در هر زمینه ای حتی پزشکی که با جان و سلامت مردم سر و کار دارد اظهار نظر کند و تجویزاتی نیز داشته باشد!
نمونه های بسیاری برای این جمله وجود دارد اما در اشاره تنها به یک مورد اکتفا می کنیم و قطعا امکان جستجو در رسانه آنقدر راحت است که دسترسی به مثال های دیگر نیز وجود داشته باشد؛ مهناز افشار بازیگر سینما که اگرچه به چهره محبوبی در میان مردم تبدیل شده است اما هیچ گونه تجربه و تحصیلاتی در حوزه سلامت ندارد، وی خواسته یا ناخواسته با اظهارنظرات و تجویزهای بی اساس خود جان مردم را مورد اشاره قرار داده بود.
سلبریتی های گستاخ!
مثال های زیادی در برهه های مختلف وجود داشته که جدیدترین آن به پست اینستاگرامی صباکمالی بازیگر نه چندان مشهور سینما بر می گردد؛ در همین چند روز اخیر بود که این هنرپیشه زن با انتشار مطلبی در صفحه اینستاگرامی خود پستی به بهانه حمایت از سحرخدایاری دختری که اخیرا خودکشی کرده است، در مطلبی بی شرمانه به ساحت اباعبدالله الحسین(ع) توهین کرد.
واکنش و هجمه در برابر این مطلب کمالی را به تغییر مطلب نوشته شده وادار کرد؛ وی در پست جدیدی مدعی شد که یک گفتگوی تخیلی با امام حسین داشتم اما به علت بیماری افرادی از جامعه که چه بسا حقوق بگیران جیره خوار دشمنان ایران باشند نسبت های بس ابلهانه به من زدند!
گویا خانم بازیگر فراموش کرده که توسط چه کسانی در سینما و تلویزیون دیده شده است؛ به نظر می رسد فراموش کرده که اگر مردم به او بها نمی دادند الان در همین شبکه اجتماعی اینستاگرام پیجی محدود به فالوئرهای چند ده یا چند صد نفره داشت…
وقتی افراد بی سواد و بی هویت بزرگ شوند نتیجه آن می شود که فرهنگ و هویت دینی و ارزشی ات را مورد اشاره قرار دهند و بعد به راحتی با یک تغییر در برابر واکنش ها و ناراحتی ها، اعلام کنند که من معتقد هستم و مخالفانش را بی وجدان تلقی کند در حالیکه همین به اصطلاح بی وحدان ها را تا روز قبلش مخاطبان اصلی و عزیز خود می دانسته!
حکم جلب این بازیگر زن صادر شده اما امیدواریم نتیجه اش همچون پرونده مهناز افشار (گریختن او به خارج از کشور و ادامه حرف های بی سندش در اینستاگرام) نباشد...
فتنه دختران رنگی!
انتخابات که می شود دختران آبی، صورتی و بنفش پیدا می شوند و علم مظلومیت دختران بخاطر عدم ورود به ورزشگاه را بلند می کنند تا فتنه ای بیافرینند همچون ۸۸، در آن زمان نیز عاشورا و امام حسین توسط دشمنان خارجی و داخلی مورد هدف قرار گرفت اما مردم با بصیرت خود آب سردی بر آتش افروخته، شدند اما این بار باز هم با فریفتن یک دختر نگون بخت زمینه لازم برای خودسوزی اش را فراهم آوردند تا باز هم زمین بازی شان را طراحی کنند و به آنچه مورد هدفشان است دست پیدا کنند.
بر فرض مثال شرایط حضور دختران به ورزشگاه فراهم شود اما کسی پیدا می شود تا از مشکلات زنان بی سردرست، بدسرپرست، دختران فراری، معتاد و یا کارتن خواب را سر بدهد؟
همچنین بخوانید:انواع سوخاری و طرز تهیه آن
وقتی هویت زن را در بهره برداری های انتخاباتی معنا می کنند نتیجه اش این می شود که در رسانه ها تمام مشکلات موجود زنان عدم حضورشان در استادیوم اعلام می شود و زن باز هم برده ای در جامعه می ماند که نگاه ها به سمت او تنها جنسیتی است و نه با هویتی ارزشمند که می تواند علاوه بر ایفای نقش های اصلی خود که بر محوریت ریحانگی و زنانگی اش است در جامعه نیز حضور فعال داشته باشد.
غرب می خواسته زن را همچنان ابزاری بداند که در جمهوری اسلامی نیز اگر نمی تواند به هویت این مخلوق ارزشمند خداوند همچون زنان کشور خود نگاه کند، لااقلِ کم او را از بطن خانواده بیرون بکشاند و به او تلقین کند که حقوق پایمال شده و نادیده انگاشته خود را باید در استادیوم فوتبال پیدا کنی و اگر موفق به انجام آن نشدی خودت را با ترسناک ترین روش یعنی خودسوزی از جامعه حذف کنی!
در طرف دیگری باز می بینیم که همین زن را بر علیه هم جنسش شورانده اند؛ ماحصل همان سناریو چیده شده دختری است که خودسوزی کرده و زنی است که در لباس سلبریتی، چنگ و دندان به همان اعتقادی می اندازد که خودش نیز از او دم میزند...
و اما این میان مهمترین چیزی که از دست می دهیم همان حریت و نادیده گرفتن زنیست که در عاشورا و کربلا فرهنگ سازی کرده و فرهنگ عاشورا را به امروز رسانده؛ زنی بدون سبک سنگین کردن، دختری که بخاطر ورزشگاه نرفتن و حکمی دروغی خودسوزی کرده را در کفه ترازو با امام حسین قرار می دهد و فریادش را بر سر امام حسین خالی می کند که الان مشکل بزرگ من دختریست که به او قبولانده بودند باید دختر آبی باشد و برایش حان بدهد!
زن، هویت زن، عاشورا، امام حسین، محرم، دختر آبی، استادیوم و باز هم سلبریتی کلیدواژه هایی هستند که زمین بازی دشمن برای انتخابات پیش رو را مهیا می کنند تا آنچه باید مطالبه شود تحت الشعاع قرار گیرد و مردم سرگرم چیزهایی شوند که نباید و باز هم انتخابات به گونه ای پیش برود که در گذشته بود.
و البته این زنان هستند که با کسب اطلاعات درست از هویت و نقش خود می توانند به دفاع صحیح از حقوق حقیقی خود بپردازند و این جامعه هستند که بایستی از این اتفاقات عبرت بگیرند تا دیگر دخترانی برای آنچه که نباید خودسوزی نکنند و استادیوم اوج آمال یک زن نباشد!
بصیرتی حسینی لازم است تا دیگه فتنه ای بپا نشود و عاشورایی به راه نیفتد؛ در این میان حضور قوه قضائیه برای برخورد با مخلین امنیت، سلامت و آرامش مردم و توجه رسانه ها مخصوصا صدا و سیما برای بیخود بزرگ نکردن افراد و سلبریتی پروری بدون اساس، دارای اهمیت بسیاری است.
منبع:حافظ